آشنایی با کوچینگ معناگرا

انسان امروز در جهانی به سر می‌برد که به لطف تکنولوژی و پیشرفت در عرصه‌های مختلف، زندگی بسیار آسوده‌تری نسبت به همنوعان خود در سراسر تاریخ بشر دارد. اما درعین‌حال تا به این اندازه از فقدان معنا در زندگی رنج نبرده است.

از سویی نیز با هجمه زیادی از اخبار و اطلاعات و رسانه‌های اجتماعی بمباران می‌شود که به او می‌گویند برای شادی و موفقیت چه باید بکند. نتیجه این ملغمه، گیج و سردرگم شدن انسان مدرن است زیرا نمی‌داند دقیقاً به دنبال چیست؟ چرا باید کاری را انجام دهد یا ندهد؟ چرا باید سختی‌ها، مشکلات و گاهی رنج را تاب آورد؟ چرا شادی‌اش پایدار نیست؟ چرا همواره دچار ملال است؟ و ده‌ها چرای دیگر.

یکی از بهینه‌ترین روش‌ها برای خلق معنا، “روش کوچینگ” است و در میان حوزه‌های مختلف کوچینگ این امر به عهده “کوچینگ معناگرا یا مربی معنوی” گذارده شده است.

کوچینگ معناگرا یا معنوی چیست؟

کوچینگ دانش و تجارتی بزرگ و در حال رشد است؛ رویکردی که در طول دهه گذشته به یکی از محبوب‌ترین رویکردها برای توسعه شخصی و سازمانی تبدیل شده است و به افراد کمک می‌کند تا از طریق آگاهی به توانمندی‌های خود و بهبود عملکرد، به کیفیت بهتری از زندگی دست یابند.

پس به‌طور خلاصه، کوچینگ یعنی «ایجاد آگاهی»؛ و نکته مهم این است که همه کیفیت‌های خوب در زندگی ما با همین «آگاهی» شروع می‌شود.

یکی از شاخه‌های اصلی کوچینگ، کوچینگ زندگی است و کوچینگ معناگرا (Spiritual Coaching) یکی از شاخه‌های کوچینگ زندگی محسوب می‌شود. کلمه “معنوی” یا “spiritual” از ریشه “spirit” می‌آید که در لغت به معنای “روح، روان، معنا” است و در اینجا منظور از آن “معنای حقیقی، روح و جوهرهٔ چیزی” است.

زمانی که صحبت از کوچینگ معنوی است درواقع درباره درونی‌ترین و عمیق‌ترین لایه‌های وجودی انسان صحبت می‌کنیم. به بیان شفاف‌تر بخش‌هایی از وجود ما سطحی است و به ارزش‌های سطحی‌تر اختصاص دارد و بخش‌هایی از وجود ما عمیق و جوهری است و ارزش‌های عمیق و بنیادین انسان به این بخش تعلق می‌گیرد.

کوچینگ معنوی، پیدا کردن و پرورش دادن ارزش‌های بنیادین انسانی است؛ ارزش‌هایی مثل آزادی، عدالت، صداقت، بخشش، جایگاه انسان در جهان هستی و اینکه چه ارتباطی با جهان دارد.

کوچ معناگرا یا معنوی Spiritual Coach، مربی‌ای است که کمک می‌کند تا زندگی را با تغییر باور در سطحی عمیق‌تر متحول کنیم.

کوچ معناگرا در کنار بررسی رفتار، عادات و اهداف، به باورهایی می‌پردازد که در فرد ریشه دوانیده و ارتباط او را با عالم معنا و معنویات شکل می‌دهد.


کوچینگ معناگرا چگونه به خلق معنا در زندگی کمک می‌کند؟

تعریف دیگر رشد معنوی، بسط آگاهی است. کوچینگ اساساً یک فعالیت معنوی است. پس فصل مشترک کوچینگ با معنویت، باور به وجود آگاهی است. کوچینگ به ما کمک می‌کند که به بخش آگاه درونمان اعتماد کنیم و بر مبنای این آگاهی و اعتماد، انتخاب‌های درستی انجام دهیم.

برخی مواقع ما درمان را در متخصصانی جست‌وجو می‌کنیم که حس معنوی ما را درک نمی‌کنند و به آن ارزش نمی‌دهند و ما نیز احساس درماندگی و سرگشتگی می‌کنیم. درحالی‌که با صحبت کردن با یک مربی معنوی این مجال را می‌یابیم که در مورد زندگی به‌صورت بامعناتر، عمیق‌تر و راحت‌تر گفتگو کنیم.

کوچینگ معنوی کمک می‌کند تا به درجات عمیق‌تری از معنویت برسیم و به اهدافی دست یابیم که فراتر از مادیات و ملموسات‌اند و ما را یاری می‌کند تا بتوانیم اهداف عمیق معنوی درون را روشن و شفاف ساخته و راهکارهایی برای دستیابی به آن‌ها پیدا کنیم.

پیش‌فرض اکثر مدل‌های معنویت این است که همه ما به دلیلی در این دنیا هستیم. کشف این دلیل و زندگی بر اساس آن به شادی و سعادت حقیقی منجر می‌شود. این چیزی است که مربی معنوی می‌تواند ما را در آن یاری رساند و از مهارت‌های کوچینگ خود استفاده کند تا ما به خودمان کمک و مشکلاتمان را حل کنیم. داشتن احساس مثبت در مورد زندگی بسیار مهم است، حتی زمانی که همه چیز متفاوت ازآنچه انتظار داریم، پیش می‌رود.

هدف کوچینگ معناگرا این است که کمک کند تا از محدودیت‌های موجود به‌سوی اهداف والایی که ریشه در ارزش‌های اصلی‌مان دارد، حرکت کنیم.

پس مأموریت دیگر کوچینگ معناگرا، غور کردن در اعماق وجود و کشف ارزش‌های شخصی افراد است. تا زمانی که به شناسایی ارزش‌های درونی خود نپردازیم و دقیقاً ندانیم ارزش‌های اصیل وجودی‌مان چیست و مطابق آن‌ها عمل نکنیم، هر برنامه‌ای ناکارآمد خواهد بود. این شکل از مربیگری ازآنجاکه کمک می‌کند تا خود واقعی‌مان را کشف کنیم و در آغوش بگیریم، ما را برای سفر معنوی شخصی خودمان آماده می‌کند. به زندگی معنای عمیق‌تری می‌بخشد و به ارتباط بین ما و خرد درونمان قدرت می‌دهد. راهنمای درون یا خود برتر، ما را به سمت زندگی با بخشندگی و شکرگزاری بیشتر رهنمون می‌کند. مهم‌تر از همه، یک مربی معنوی کمک می‌کند تا یاد بگیریم به خود و شهود خود اعتماد کنیم. او به ما نشان خواهد داد که چگونه از درون خود به‌عنوان یک راهنما استفاده کنیم تا بتوانیم به تکامل و رشد معنوی در هر زمینه‌ای از زندگی خود ادامه دهیم.

آیا مربیان معنوی همان مربیان و رهبران مذهبی هستند؟

بسیاری مربیان معنوی را با رهبران مذهبی اشتباه می‌گیرند. اما این دو کاملاً با هم متفاوتند. منظور از مربیان مذهبی کسانی هستند که متولی امور یک دین خاص‌اند، مثل روحانیون در اسلام، کشیش‌ها در مسیحیت و خاخام‌ها در یهودیت.

نیازی نیست که شما یک فرد مذهبی باشید تا بتوانید با کوچ معناگرا ارتباط برقرار کنید. مربیان معنوی به این واقعیت احترام می‌گذارند که هرکسی اعتقادات مذهبی خود را دارد. در حقیقت معنویت با این مفهوم تعریف می‌شود که “همه ما به نحوی به هم و به عالم معنا متصلیم و بر اساس قوانین جهانی خاصی زندگی می‌کنیم.” هرکسی که می‌خواهد درک خود را از بخش‌های غیر فیزیکی وجودش عمیق‌تر کند، می‌تواند از یک مربی معنوی بهره بگیرد؛ فقط لازم است با ذهنی باز در بخش معنوی وجودش عمیق شود. برای این افراد، کاوش در معنویت، به معنای کاوش در اهداف عالی‌شان است.


تفاوت کوچ زندگی با کوچ زندگی معنوی

واقعیت این است که این دو مقوله تفاوت چندانی با هم ندارند و از آنجا که کوچینگ معنوی زیرشاخه کوچینگ زندگی محسوب می‌شود به میزان قابل‌ توجهی با هم اشتراک دارند.

یک مربی زندگی به افراد کمک می‌کند که جنبه‌هایی از شخصیت و توانمندی‌های خود را کشف کنند، روابط خود را بهبود بخشند، به اهداف جدیدتر و دستاوردهای بزرگ‌تر برسند و زندگی خود را تغییر دهند. همه مربیان زندگی به دنبال ایجاد برنامه‌ای متناسب با اهداف و خواسته‌های ویژه فردند و در حین انجام مراحل از او حمایت می‌کنند.

چه چیزی باعث متفاوت شدن کوچ معنوی می‌شود؟

باید گفت با همه این احوال، گاهی اوقات این برنامه‌ها و دستاوردها منجر به رضایت و آرامش عمیق درونی فرد نمی‌شود و او به دنبال راهی برای ارتباط با خود در سطحی عمیق‌تر است. اینجاست که یک مربی زندگی معنوی وارد عرصه می‌شود. بنابراین کوچ معنوی به لایه‌های خیلی عمیق‌تر وجود می‌رود و به فرد کمک می‌کند تا با تغییر نحوه عملکرد خود در سطح عمیق‌تر، زندگی خود را تغییر دهد. او به‌جای اینکه فقط رفتارها، عادات و اهداف را بررسی کند، در باورهای ریشه‌دار کاوش می‌کند و کمک می‌کند تا فرد بر درون خود متمرکز شود و حس شهودش را توسعه دهد تا اهداف معنوی موردنظر محقق شود و این آغاز آزادی و کشف است؛ زندگی بر اساس دانستن و نه ترس.