ما در وبینار “رهایی مادرانه” قصد داریم به این مشکلات بپردازیم. این وبینار فرصتی برای شماست تا راهکارهای عملی و روانشناختی دریافت کنید و بدون ترس از قضاوت، از تجربیاتتون عبور کنید.
تا حالا شده یه کاری کرده باشی یا حرفی زده باشی که بعدش از شدت عذاب وجدان نتونی بخوابی؟
همش از این پهلو به اون پهلو بشی و ذهنت پر از فکرهای مختلف بشه؟
این اتفاق برای خیلی‌ها می‌افته. توی دل شب، وقتی همه جا آرومه، فکرهایی که تو روز سعی کردی ازشون فرار کنی، یکدفعه به سراغت میان و نمی‌ذارن بخوابی. اون وقت با خودت می‌گی چرا این کار رو کردم یا چرا این حرف رو زدم؟
گاهی وقت‌ها آدم‌ها زودتر از اون چیزی که فکر می‌کردن، مسئولیت بزرگی مثل مادر شدن رو به دوش می‌گیرن. شاید تا حالا شده باشه که با خودت فکر کنی “آیا من واقعاً برای این نقش آماده‌ام؟” حس کنی هنوز خیلی زوده و شاید آمادگی لازم رو نداری. این حس یه جورایی طبیعیه، چون مادر شدن یکی از بزرگ‌ترین چالش‌های زندگیه و خیلی‌ها توی اون احساس تردید و نگرانی می‌کنن.
تا حالا شده بخوای با یکی صحبت کنی، دلت رو سبک کنی، اما همش تو دلت بگی “اگه قضاوتم کنه چی؟”
این ترس از قضاوت شدن می‌تونه باعث بشه خیلی وقت‌ها حرفت رو قورت بدی و درد و دلت رو با کسی به اشتراک نذاری. انگار یه جورایی مردم به جای همدلی، اول دنبال پیدا کردن مقصر هستن و این باعث می‌شه آدم احساس امنیت نکنه.
یه وقت‌هایی هم هست که از شدت خستگی و درماندگی دلت می‌خواد فریاد بزنی، اما نمی‌تونی. شاید به این فکر میکنی که اگه بگی خسته‌ام، دیگران چه فکری می‌کنن؟ شاید فکر کنن که تو ضعیفی یا نمی‌تونی از پس کارات بربیای. این ترس باعث می‌شه که خستگی‌ات رو پنهان کنی و روز به روز بیشتر خسته بشی.
